ادب بندگی
قافله عمر عجب می گذرد.







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




روزها فکر من این است همه شب سخن است که چرا غافل از حال دل خویشتنم پژوهش کن خودت را پیدا کن. به کجا چنین شتابان؟




جستجو




 
  یا امام رضا (علیه السلام)سلام علیکم ...

 

دوست دارم صدات کنم توام منو صداکنی                      دوست دارم نگات کنم توام منو نگاه کنی

      دل من زندونیه تویی که تنها می دونی                             قفس و وا کنی و پرنده رو رها کنی

      قربون صفات برم از را ه دوری اومدم                           جای دوری نمیره اگه به من نگاه کنی

      صد هزار دفعه شده پای ضریح زار می زنم                    تا دلت یه بار بسوزه دردمو دوا کنی

       دوست دارم که ازحالاتاصبح محشر همیشه                    من همش رضابگم توام من و رضا کنی

زائر می شوم با یک سلام ساده

 

موضوعات: عرفان
[چهارشنبه 1398-04-19] [ 09:39:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  سلام بر مهدی ...

شب جمعه است دلم برای مهدی زهرا تنگ شده است.

مولا جان ما را دریاب

موضوعات: مهدویت
[پنجشنبه 1396-08-18] [ 10:04:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مادر مراقب باش ...

قبل از بارداری، این آیه را بخوانید

درپی روایات متعددی به پدران و مادران سفارش شده است که حین نزدیکی با وضو و به یاد خدا باشند. بدیهی است یاد

خدا موجب آرامش قلب می‌شود و در فرزند اثر مثبتی خواهد داشت. بزرگان دین در این زمینه سفارش‌هایی فرموده‌اند که

تماما مربوط به حفظ حیات و بهداشت طفل است. پیغمبر و امیر المومنین علیهم السلام فرمودند: زن‌ها در زمان بارداري

خرما بخورند زیرا که فرزندانشان را باهوش و ذکاوت و با حلم و حوصله می‌کند. روزی پیغمبر صلی الله علیه و آله سخن از

جهاد می‌فرمودند. زنی عرض کرد یا رسول الله آیا زنان را هم بهره ونصیبی از جهاد هست؟ فرمودند: بلی از زمان حمل تا از

شیر گرفتن طفل برای زن اجر و ثوابی است مانند ثواب آن کسی که اسب سوار شود و در راه رضای خدا برای جان نثاری

حاضر و مهیا شود و چنانچه زن در اثنای این مدت بمیرد اجر و مقام و منزلت شهید را دارد.

در اینجا به برخی از این توصیه اشاره می‌شود

1. تلاوت آیه نور «آیه ۳۵ سوره نور» توسط والدین، قبل از بارداری و توسط زن در ایام بارداری ضروری است.

2. خوردن گلابی:

الف) خوردن گلابی توسط پدر، سبب زیبایی فرزند می‌شود.
ب) به زنان باردار گلابی بدهید که فرزندان را نیکو و زیبا می‌کند.
پ) به زنان باردار گلابی بدهید که اخلاق فرزندان‌تان را نیکو می‌کند.
ت) خوردن گلابی مایه قوت قلب، پاکی معده، صفای دل، دلیری و زیبایی بچه می‌شود.
ث) گلابی قلب را جلا می‌دهد و دردهای درون را به اذن حق شفا می‌بخشد.

3. خوردن کاسنی

4. خوردن قاووت به پدر و مادر توصیه شده است:

الف) خوردن قاووت توسط والدین موجب قوت در فرزند و نبودن کودنی و سبک مغزی و نادانی در او می‌شود.
ب) خوراندن قاووت به کودک به منظور تقویت و رویاندن گوشت و محکم کردن استخوان بسیارمفید است.

در روایت آمده است، مردی به امام صادق (ع) عرض کرد:‌ ای پسر رسول خدا، فرزندی به دنیا می‌آید که در او ضعف است. حضرت فرموند: چرا قاووت نمی‌خوری؟ آن را بخور و خانواده‌ات را هم به آن سفارش کن. به درستی که قاووت گوشت را می‌رویاند و استخوان را محکم می‌کند و فرزندی از تو به دنیا نمی‌آید مگر اینکه قوی باشد.

5. سفارش به خوردن انار:

الف) خوردن انار شیرین فرزند را نیکو می‌کند.

6. خوردن کندر

الف) خوردن کندر توسط زن باردار باعث زیادی عقل بچه، باهوشي، پاکدلي، دانايي و شجاعت پسر و خوش خلق و نیکو شدن دختر می‌ شود.

در  حدیثی آمده است: به زنان حامله کندر بخورانید، به درستی که طفلي كه در شکم مادر کندر غذای او می‌شود، دلش محکم و تحملش زیاد می‌شود.

نامگذاری کودک

نام کودک بهتراست قبل از تولد یعنی قبل از 4 ماه و 10 روز انتخاب شود. از زمان حاملگی 2 نام برای جنین باید انتخاب

شود که اگر دختر بود یکی از نام‌ها و اگر پسر بود نام دیگر به او داده شود. پیامبر فرمود: بچه‌ها را در شکم نامگذاری کنید

اگر نمی‌دانید پسر است یا دختر 2 نام برای او بگذارید اگر سقط شود و نامی نداشته باشد در قیامت از پدر مواخذه شود؛

پیامبر جنین حضرت فاطمه را پیش از تولد محسن نامید.

توصیه‌هایی که مخصوص هر ماه بیان شده:

ماه اول:

روزهای پنج‌شنبه و جمعه سوره یس و الصافات بخواند و به شکم بدمد و روزهای جمعه از قبل از صبحانه انار میل کند و

قبل از طلوع آفتاب و هر روز بر 2 عدد خرما سوره قدر بخواند و آن را ناشتا بخورد.

ماه دوم:

روزهای پنج‌شنبه و جمعه سوره الملک بخواند. روز پنجشنبه ۱۴۰ مرتبه و روز جمعه صد مرتبه صلوات با عجل فرجهم

بگوید. هر روز بر 2 عدد عناب سوره توحید بخواند و آن را ناشتا بخورد.

ماه سوم:

 روزهای پنج‌شنبه و جمعه سوره آل عمران بخواند. هر روز بعد از نماز‌ها ۱۴۰ مرتبه صلوات بفرستد. هر روز بر یک عدد

سیب آیه الکرسی بخواند و آن را ناشتا بخورد.

ماه چهارم:

روزهای پنج‌شنبه و جمعه سوره الدهر بخواند. در تمام نماز‌ها در یک رکعت سوره قدر تلاوت کند و هر روز بر 2 انجیر سوره

والتین بخواند و آن را ناشتا بخورد.

ماه پنجم:

روزهای پنج‌شنبه و جمعه سوره الفتح را تلاوت کند. در یک نماز سوره النصر بخواند و هر روز یک عدد تخم مرغ سوره حمد

بخواند و آن را ناشتا بخورد.

ماه ششم:

روزهای پنج‌شنبه و جمعه سوره واقعه بخواند. شب‌ها در یک نماز سوره التین تلاوت کند و هر روز بر یک انار را پس از

خواندن سوره فتح ناشتا بخورد.

ماه هفتم:

روزهای پنج شنبه و جمعه سوره یس و تبارک بخواند. روزی ۱۴۰ مرتبه صلوات بفرستد و هر روز بر یک عدد به سوره یس

بخواند و آن را ناشتا بخورد.

ماه هشتم:

روزهای شنبه بعد از نماز صبح سوره قدر، 10 مرتبه

روزهای یک شنبه بعد از نماز صبح سوره والتین، 2 مرتبه

روزهای دوشنبه سوره یس

روزهای سه‌شنبه سوره فرقان

روزهای چهارشنبه سوره دهر

روزهای پنج‌شنبه سوره محمد

روزهای دوشنبه سوره الصافات

از خوردن ماست شیرین و عسل کوتاهی نکند. هر روز جمعه ناشتا انار شیرین میل کند. در صورتی که ضرر ناشته باشد، هفته‌ای یک بار سرکه بخورد.

ماه نهم:

بهتر است غذای او کباب باشد. ادویه نخورد. خرما میل کند. برای سلامتی امام زمان (ع) گوسفندی را ذبح کرده از آن

بخورد. در نماز ظهر یا عصر سوره والعصر و الذاریات بخواند. در روزهای پنج‌شنبه سوره حج و در روزهای جمعه سوره فاطر

را تلاوت کند. هر روز مقداری را برود. به عکس و آینه کمتر نگاه کند. هر روز بر مقداری شیر و خرما سوره دهر بخواند و آن

را ناشتا بخورد

نی نی

اخبار مرتبط:

رعايت نکاتی قبل از اقدام به بارداری

روش تغذيه اي قبل از بارداري

با آزمایشات مهم قبل از بارداری آشنا شوید 

موضوعات: اخلاق
[جمعه 1393-12-22] [ 04:03:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  گوش به فرمان چه کسی.؟ ...

در زمان غیبت امام عصر (عج) ولایت الهی متعلق به کیست؟ - گنجینه پاسخ‌ها - اسلام کوئست

1. به نظر می رسد منظور شما از اعمال ربوبیت الاهی، همان ولایت است که در این صورت درباره واژه ولایت باید گفت: “ واژه “ولایت” و “مولى” از ماده “ولى” گرفته شده و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده‏اند: مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته‏تر است).

در اصطلاح، مراد از “ولایت” تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسان‏ها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود.

“امامت” امام (ع) بر جامعه اسلامى تجلى و اعمال این ولایت بر امور اجتماعى و سیاسى جامعه و هدایت انسان‏ها به سوى جامعه‏اى اسلامى و پاسخ گویى به نیازهاى دینى و قضایى آنها است. اگر انسان‏ها به این ولایت گردن نهند و زعامت او را پذیرا شوند و از راه و روش و منش و سیره او درس بگیرند، در دنیا و آخرت به سعادت و رفاه و آسایش مادى و معنوى دست مى‏یازند و اگر از امامت و زعامت او روى گردان شوند و به غیر او رو کنند، جز به زیان خود، پیشه‏اى نخواهند داشت. در حالى که چه سایرین بدانند یا ندانند، به او رو کنند یا نکنند، او را مرجع سیاسى، قضایى، دینى و اخلاقى خود بشناسند و به او مراجعه کنند یا نکنند، او شاهد و محیط بر همه انسان‏ها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از ظاهر و باطن همه آگاه و توان هرگونه تصرفى را در امور آنها دارد. به علاوه مى‏تواند در امور تکوینیه نیز دخل و تصرف نموده و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره‏هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بست‏ها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. پس نباید “ولایت” مصطلح در زبان محققین شیعى را، مرادف با امامت گرفت، بلکه باید گفت: “ولایت” مهم ترین پیش نیاز “امامت"؛ یعنى یکى از شروط مهّمه آن است و تا ولّى حضور و ظهور داشته باشد، کسى دیگرى نمى‏تواند “پیشواى” مسلمانان گردد و زمام امور دینى و دنیوى آنها را به دست گیرد و آنها را به دنبال اهداف و نیات خود بکشاند!؛ زیرا این یک اصل عقلایى و بدیهى است که تا افضل و اکمل حضور دارد، نوبت به دیگران نمى‏رسد، مگر این که آن “ولّى مطلق” این اجازه و رخصت را به او داده باشد، - مثل ولى فقیه در زمان غیبت امام دوازدهم (عج) -، و او تحت نظر آن ولّى به اداره امور مسلمانان در حیطه محدود اختیارات داده شده، بپردازد و پا را از آن فراتر ننهد. از این رو آن مقام “ولایت الاهى” که به ائمه معصومین ‏(ع) و پیامبر اکرم (ص) نسبت داده مى‏شود، همان مقام “خلیفة الاهى” است که هدف آفرینش انسان بوده و با همین مقام مسجود ملائکه واقع شده است.”

اما باید توجه داشت که ولایت بر دو قسم است:

الف. ولایت تکوینی : اگرچه معنای این قسم با دقت در بیان گذشته دانسته می شود اما در توضیح آن می توانیم بگوئیم که ولایت تکوینی بر گرفته از آیات قرآن است؛ برطبق آموزه های قرآنی برای خداوند هر گونه تصرف در هر موجود و هر رقم تدبیر و به هر طورى که خود بخواهد، میسور و روا است‏ ، این ولایت همان خلقت و هدایت تکوینی موجودات است که در آیه شریفه به آن اشاره شده است: «ربُّنا الّذی أعطی کلّ شَیء خَلقَهُ ثمّ هَدی». این نوع از ولایت، به اذن الاهی توسط انسان کامل (حجت الاهی) اعمال می شود و فرقی ندارد که حجت الاهی به بدن مادی زنده باشد یا نه. در برخی از ادعیه ما ذکر شده است: ائمه طاهرین زنده و مرده آنها فرقی ندارد، و دقیقا به این معنا الآن امام زمان (عج) ولایت تکوینی موجودات را به عهده دارد و غایب بودن ایشان هیچ خللی به ولایت وارد نمی کند و در حال غیبت از این نظر وجود ایشان ضروری است و اگر نباشد زمین اهلش را فرو می برد.

ب. ولایت تشریعی: این معنای از ولایت برگرفته از آیاتى است که ولایت تشریع شریعت، هدایت، ارشاد، توفیق و امثال اینها را براى خداى متعال ثابت مى‏کند ؛ این ولایت به معنای حکومت و اداره ظاهری امور دنیوی و اخروی انسان ها است؛ یعنی ولی خدا از طرف خداوند مأمور به دست گرفتن امور دین و دنیای مردم است (چه این مأموریت با گردن نهادن مردم به ولایت ولی الله همراه باشد و موجب تحقق خارجی حکومت حق شود  و چه این طور نباشد). این ولایت چه در زمان حضور امام (ع) و چه در زمان غیبت امام معصوم (ع)، به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم انجام می شود،(مستقیم یعنی با حضور شخص امام (ع) و غیر مستقیم یعنی با تعیین نماینده در غیاب شخص امام) لکن در عصر حضور، حضور فیزیکی امام معصوم مشهود است و دست یابی عموم مردم به ایشان میسر است، ولی در زمان غیبت حضور فیزیکی به صورت شناخته شده مختص افراد خاص است، لکن در این زمان هم ولایت و حکومت امام معصوم (ع) ضروری است و بالفعل موجود است و توسط ولایت فقیه انجام می شود و در حقیقت ولایت فقیه امتداد ولایت ائمه طاهرین است و اگر این طور نبود اعمال ولایت و حکومت توسط فقیه جامع الشرایط معنا نداشت؛ چرا که در حال غیبت هم مشروعیت حکومت به این است که حاکم منسوب به دست حجت الاهی است و الا اصلا هیچ حکومتی بدون نصب الاهی هیچ گونه مشروعیت بالذات ندارد و این نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود. در عصر حضور امام (ع) به دلیل دست رسی عموم به ایشان مشروعیت حاکمان در اقصی نقاط جهان به نصب خاص امام (ع) صورت می گرفت و در زمان غیبت به دلیل عدم دست رسی عموم به ایشان، مشروعیت حکام اسلامی به نصب عام امام معصوم (ع) صورت می گیرد و عام بودن یا خاص بودن نصب، در ضرورت وجود نصب کننده تأثیری ندارد. همان طور که اگر امام (ع )حضور داشتند، اعمال ربوبیت الاهی بود غیبت امام هم چون مشروعیت بخش نظام اسلامی است اعمال ربوبیت الاهی است. علاوه این که در زمان غیبت امام (ع) به صورت شناخته شده حضور برای افراد خاص دارد، ولی به صورت ناشناخته بین مردم حضور فیزیکی دارند؛ پس می توان گفت ولایت در زمان غیبت متعلق به خود امام (ع) است و با نصب عامی که روایات متعدد بر آن دلالت دارد، ولی فقیه جانشین آن حضرت، بین مردم است و ولایت الاهی از این طریق اعمال می شود.

2. امام معصوم، به حکم این که خلیفه پیامبر (ص) است و پیامبر فرستاده خدای متعال است و خداوند خالق هستی بخش ما است و حق خلق بر ما دارد و هر آنچه که می فرماید عین صلاح ما است فرمان برداری از او عقلا لازم می شود؛ چرا که عقل می گوید فرمان برداری از کسی که منعم تو است و صلاح تو را بهتر از خودت می داند لازم است؛ چرا که فرمان برداری از او موجب دفع ضرر و جلب منفعت می شود و نحوه الزام ولایت فقیه، با نحوه الزام ولایت امام معصوم (ع) هیچ تفاوتی ندارد؛ چرا که اگر اطاعت از امام معصوم (ع) الزامی باشد، اطاعت از جانشینی هم که ایشان نصب کرده الزامی خواهد بود و در صورت عمل نکردن به دستورات جانشین، دستور ولی اجرا نشده است.

3. لطف و عنایت تکوینی  و تشریعی امام معصوم (ع) در حال غیبت روشن است؛چرا که اگر واسطه فیض الاهی نباشد هیچ موجودی وجود نخواهد علاوه این که در ابعاد مختلف جاری است ؛ مثل: الف. دعای ایشان (که دعای مستجاب است) در حق نیازمندان و شیعیان که همیشه موجب هدایت و مدد الاهی می شود.

ب. امداد های غیبی که در بسیاری از موارد به نقل های موثق از علما و معتمدین ذکر شده صد البته اکثر امدادهای ایشان ذکر نشده و الا مگر می شود امام رئوف و حکیم نسبت به سرنوشت شیعیان و محبانش بی تفاوت باشد و این که ما توجه به حضرت نداریم و این امدادها را درک نمی کنیم به معنای این نیست که حضرت هم از ما غافل است.

ج. نکته مهم : تنها حکومت و اولویت در تصرف در امور انسان حق انحصاری خداوند است؛ زیرا:

1. به حکم عقل، چون خداوند خالق و هستی بخش همه انسان ها است و از خود انسان به او آگاه تر است و نسبت به تصرف در امور انسان از او شایسته تر است .

2. به حکم شرع بنا بر آیه شریفه: “ان الحکم الا لله"، هر حکومتی که بدون اذن خدا یا خلیفه خدا یعنی امام معصوم (ع) تشکیل شود مشروعیت ندارد و هر گونه تصرفی که در امور انسان ها انجام شود غصب و حرام است و حاکم باید در محکمه الاهی پاسخ گو باشد، با توجه به این مطلب مشروعیتی که ولایت فقیه دارد، به اعتبار و مشروعیت امام معصوم (ع) است و این لطفی است عظیم که در زمان غیبت هم در حق شیعیان جاری است.

د. تشرف اختیاری بسیاری از اولیای الاهی در محضر ایشان ،و کسب فیوضات علمی و معنوی بسیار از خدمت حضرتش، لطفی با واسطه برای عموم مردم است؛ چرا که تقویت علما و اولیای الاهی که بین مردم حضور دارند، موجب تقویت مردم هم می شود؛ چرا که اولیای الاهی همیشه یار و مددکار مردم بوده اند و وظیفه ارشاد و هدایت را عهده دار بوده اند.

4. باید به این نکته توجه داشته باشیم که خداوند متعال اگر نعمتی را از انسان ها دریغ کند، هیچ چیز جز مصلحت بشریت مورد توجه نیست، و الا خداوند سر دشمنی با عباد خود ندارد و در همه حال خیر خواه و مصلحت خواه بندگان خود است و ما باید در راس اعتقادات خود اصول توحیدی و صفات الاهی را در نظر داشته باشیم و تمام مبانی خود را با توجه به این اصول مورد بررسی قرار دهیم. اگر کسی این اصول را مسلم گیرد به یک دفعه بسیاری از مسائل اعتقادی را برای خود حل کرده؛ مثلا اگر کسی باور داشته باشد که خداوند در همه حال حکیم، بی نیاز مطلق، قدرت مند، عالم، رحیم و … است وقتی درباره غیبت امام فکر می کند متوجه می شود که اگر خداوند به مصلحت خود از دیر باز هادیانی را برای بشریت فرستاده الآن هم به همان اندازه که بر گذشتگان عنایت داشته بر ما هم عنایت دارد و غیبت امام از روی حکمت و رأفت و علم الاهی است و به گونه ای صورت می گیرد که موجبات هدایت بندگان را به دنبال داشته باشد و هیچ مصلحتی از بندگان فوت نمی شود و به قطع انجام آن بر ترکش اولویت دارد، و الا محال بود که از حکیم مطلق فعلی صادر شود که درجه حکمتش از ترک آن فعل کمتر باشد.

فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج 2، ص 168.

اقتباس از پرسش 153

برای توضیح بیشتر پیرامون ولایت تکوینی و تشریعی الاهی و ائمه مراجعه شود به ترجمه المیزان، ج ‏6، ص 16به بعد.

موسوى همدانى، سید محمد باقر ،ترجمه تفسیر المیزان، ج ‏6، ص 16 چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم،‏1374 ش‏ .

 طه،50.

صدر المتألهین، العرشیة، غلامحسین آهنى، ص 285،‏انتشارات مولى، تهران، 1361 ه ش؛ أسرار الآیات، صدر المتألهین، تقدیم و تصحیح محمّد خواجوی، ص 107، وزارة الثقافة و التعلیم العالی، 1402.

علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 21، ص 324 ، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق؛ بحارالأنوار، ج 57، ص 212 ؛طبرسى ،احمد بن على، ‏الإحتجاج، ج 2، ص 317، نشر مرتضى، مشهد مقدس، 1403 ه؛ سید ابن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنة، ص 512، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم،‏1367 ش؛   طبرى، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، ص 231، دار الذخائر للمطبوعات، قم

ترجمه المیزان، ج ‏6، ص 16.

شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، چاپ اول‏، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، قم‏ 1409 ق؛ بحارالأنوار، ج2 ص 324 ؛‏الإحتجاج، ج2، ص 458

یوسف، 40و67؛ انعام، 57.

ولایت تشریعی الهی در حال غیبت و حضور، توسط امام معصوم (ع) اعمال می شود، چه با واسطه (ولی فقیه یا هر کسی که به دست امام (ع) نصب شود) چه بی واسطه و به حکم عقل برای ما الزام آور است؛ چرا که اطاعت خداوند برای ما لازم است و اطاعت خدا در اطاعت از ولی خدا است و لطف و عنایت تکوینی و تشریعی امام معصوم (ع) در حال غیبت و حضور فرقی ندارد و در ابعاد مختلف مانند: دعا، امداد غیبی و تربیت خواص و …، جاری است.

موضوعات: مهدویت
[شنبه 1393-12-09] [ 06:59:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تلنگر ...

چگونه و چه زمانی خشم خود را خالی کنیم؟

خشم واکنش طبیعی ما به ناکامی و بدرفتاری است، احساسی که میزان آن از تحریک خفیف و احساس رنجش تا خشمی شدید و جنون آمیز در نوسان است. همه ما در طول زندگی، ناگزیر خشم را تجربه می کنیم؛ همانگونه که هیجانات دیگر مثل غم و شادی را تجربه می کنیم. تجربه ای که هزینه هایی را نیز به ما تحمیل می کند؛ از به هم ریختگی ناچیز حال و هوایمان برای چند دقیقه یا چند ساعت تا از دست دادن موقعیتی شغلی، رابطه ای ارزشمند یا آسیب های جسمی که به خودمانیا دیگران وارد می شود.

شایدبتوان خشم را با سیل مقایسه کرد؛ همانطور که سیل یک پدیده طبیعی است، خشم نیز یک احساس طبیعی است. سیل را اگر کنترل نکنیم آسیب زا است اما یاد گرفته ایم در مسیر سیل، سد بزنیم و از انرژی آن در جهت تولید برق، آب آشامیدنی و آبیاری زمین های کشاورزی استفاده کنیم. این موارد در مورد خشم نیز صادق است.

در طول تاریخ موارد فراوانی بوده اند که نشان داده اند جامعه بشری از انرژی ناشی از سیل کنترل نشده خشم، آسیب های فراوانی دیده است. درست است نمی توانیم منبع بروز خشم را از ریشه بخشکانیم، می توان تلاش کرد با هدایت این انرژی به مسیرهای سالم تر، آسیب ها و هزینه های ناشی از آن را تا حد امکان کاهش داد. به عبارت دیگر اگرچه نمی توان خشم و عصبانیت را از زندگی حذف کرد، می توان آن را مدیریت کرد. اگرچه حق داریم در برابر شرایط نامناسب و آزاردهنده یا ناکامی ها عصبانی شویم، می توانیم تمرین کنیم با وجود عتصبانیت، رفتارهای پرخاشگرانه و مخرب نداشته باشیم.

برای اینکه بتوانیم خشممان را مدیریت کنیم، اول باید بدانیم اصلا احساس خشم چه شکلی است. اولش حجم احساس خشم ما به اندازه یک گلوله برفی کوچک است که در بالای شیب یک قله قرار گرفته. اگر این گلوله از بالا به پاین قله بغلتد، کم کم حجیم تر می شود و در نهایت تبدیل به بهمنی ویرانگر می شود. ما توان آن را داریم یک گلوله برفی را از غلتیدن به دامنه کوه باز داریم اما اگر این گلوله حجیم تر شد، متوقف کردن آن دیگر در توان ما نخواهد بود بنابراین بهتر است در مراحل اولیه شکل گیری این احساس برای مدیریت آن اقدام به عمل آوریم. یک دوره خشم می تواند دربرگیرنده سه مرحله باشد. این سه مرحله، چرخه پرخاشگری را شکل می دهند.

۱ مرحله افزایش تدریجی

این مرحله با سرنخ هایی مشخص می شودکه نشان می دهند خشم در حال شکل گیری است. این سرنخ ها ممکن است در جسم (مثل داغ شدن، یخ کردن و …)، رفتار (مثل مشت کردن دست ها، فشار دادن دندان ها روی هم و …)، یا افکار (عجب آدم بی مسئولیتی، واقعا در مورد من چی فکر کرده با خودش؟ و …) پدیدار شوند. سرنخ ها، علائم خطر یا پاسخ به رخدادهای برانگیزاننده خشم هستند. در این مرحله گلوله برفی هیجان ما در حال تبدیل شدن به بهمن است.

۲ مرحله انفجار

اگر مرحله افزایش تدریجی ادامه یابد، مرحله انفجار به دنبال آن رخ خواهد داد. این مرحله به وسیله تخلیه غیرقابل کنترل خشم مشخص می شودکه می تواند به صورت پرخاشگری کلامی یا فیزیکی باشد. در واقع، این تخلیه منجر به پیامدهای منفی می شود که به عنوان حد نهایی شدت خشم است.

۳ مرحله پس انفجار

این مرحله به وسیله پیامدهای منفی ناشی از پرخاشگری کلامی و فیزیکی مرحله انفجار، توصیف می شود. این پیامدها می تواند شامل رفتن به زندان، پایان یافتن شغل یا اخراج شدن از برنامه های حمایت اجتماعی، از دست دادن خانواده یا افراد مورد علاقه و احساس گناه، شرمساری و پشیمانی باشد.

چگونه خشم خودمان را مهار کنیم؟

برای آنکه خشم مان را مدیریت کنیم باید چند نکته را رعایت کنیم:

۱ خشممان را تشخیص دهیم

اغلب زمانی که در موقعیت های تجربه هیجاناتی مثل خشم قرار می گیریم در این حالت ها غرق می شویم و متوجه احساس و هیجان درونی مان نیستیم. آگاهی نداشتناز این احساسات باعث زمینه سازی ایجاد رفتارهایی می شود که چون ناشی از هیجان زدگی هستند رفتارهای صحیحی نیستند. آگاهی ما از اینکه در یک موقعیت عصبانی هستیم خودآگاهی هیجانی نامیده می شود. به عبارت دقیق تر خودآگاهی هیجانی یعنی فرد به احساسات و هیجانات خود در موقعیت های مختلف آگاهی داشته باشد. این وضعیت به کنترل هیجانات و احساسات ما کمک می کند.

در خودآگاهی هیجانی چکار کنیم؟

در مرحله خودآگاهی هیجانی دو عمل مهم برای مدیریت خشم صورت می گیرد:

الف) با گفتگوی درونی، حالت هیجانی خود را تشخیص می دهیم. مثلا من در حال حاضر عصبانی هستم، احساس خشم می کنم با گفتن این جملات به خود مانع از آن می شویم که خشم کنترل ما را به دست گیرد.

ب) سعی کنیم به علت عصبانیت خودپی ببریم. علت عمده ای جیاد عصبانیت در ما دیگران، برخوردهای آنان و به عبارت دیگر محرک های بیرونی نیست، بلکه افکار ناکارآمد و منفی ماست که باعث می شود خشم به عصبانیت تبدیل شود. افکار ناکارآمد به شکل های مختلفی به ذهن ما خطور می کنند، اما اغلب این افکار نتیجه باور ناکارآمد پایدار است مبنی بر اینکه همیشه همه افراد باید صحیح رفتار کنند اما در واقعیت چقدر این امکان وجود دارد؟ واقعیت این است که کمرنگ کردناین باور ناکارآمد بنیادین نقش مهمی در مدیریت خشم ایفا می کند.

۲ فکرمان را مدیریت کنیم

در اغلب موارد، محرک های بیرونی منجر به فعال شدن افکار ناکارآمد می شوند. عملکرد این افکار ناکارآمد به حدی سریع است که به آنها افکار اوتوماتیک (خودآیند) منفی هم گفته می شود، اینکه فرد بتواند این افکار را شناسایی و خنثی کند به آن معناست که تا حد زیادی مهارت مدیریت خشم را کسب کرده است. بنابراین در زمان های عصبانیت اول باید بدانیم چه احساس و هیجانی داریم و دوم آگاه باشیم افکار موجب تشدید احساسات و رفتار می شوند. در واقع محرک های بیرونی به شکل کاملا طبیعی زمینه عصبانیت و ناراحتی ما را فراهم می کنند اما این خود ما هستیم که به واسطه افکار ناکارآمد خود موجب عصبانیت غیرضروری و شدید می شویم.

۳ خشم مان را پیش بینی کنیم

راهکار دیگر برای مدیریت خشم پیش بینی موقعیت های خشم آور و برنامه ریزی برای نحوه رویارویی با آنهاست. مرور تجربه های عصبانیت، که در گذشته داشته ایم، می تواند به ما کمک کند پیش بینی کنیم بودن با برخی افراد یا حضور در برخی موقعیت ها در بیشتر موارد منجر به عصبانیت ما می شود. در برخی موارد، حضور در این موقعیت ها هیچ ضرورتی ندارد. بنابراین می توان از آنها اجتناب کرد اما در برخی موارد دیگر مجبوریم در این موقعیت ها حضور یابیم. در این مواقع آماده سازی ذهنی و برنامه ریزی برای یکسری راهکارها در آن شرایط خاص می تواند به ما کمک کند از عصبانیت در امان بمانیم.

۴ گاهی محیط را ترک کنیم

ممکن است در مواردی راهکارهای قبلی به کارمان نیایند و ما ناگزیر در موقعیت و در معرض شروع تجربه خشم قرار بگیریم. در این موارد گاهی بهترین راه این است که برای کاهش میزان هیجانمان موقعیت را ترک و گفتگو راجع به مسئله را به زمانی مناسب تر موکول کنیم که در آن آرام تر باشیم.

۵ نفس عمیق بکشیم

هیجان ها و خصوصا خشم صرفا یک پدیده روانی نیستند بلکه اجزای جسمانی و فیزیولوژیک نقش مهمی در بروز آن دارند. تنفس عمیق می تواند بر ضربان قلب و در نتیجه فشار خون اثر بگذارد و بدین ترتیب می توان با تنفس عمیق مانع از بالا رفتن فعالیت اجزای جسمانی خشم شد و به خنثی کردن آن کمک کرد.

۶ حواسمان را پرت کنیم

گاهی بهتر است برای مدیریت خشممان از شیوه های حواس پرتی استفاده کنیم. آنچه در حواس پرتی اتفاق می افتد این است که دقت و توجه ما از موضوع اصلی منحرف می شود و موضوعات فرعی مورد توجه قرار می گیرنند. تمرکز در حین یادگیری و در ارتباط اجتماعی امری لازم و مفید است اما با اینحال موقعیت هایی هم وجود دارد که تمرکز، کارکرد طبیعی و سازگارانه خود را از دست می دهد. غرق شدن در احساس ها و هیجانات ناخوشایند از قبیل خشم، غم و … وقتی به وجود می آید که فرد تمرکز خود را بر این حالت ها قطع نکند. در اینگونه مواقع است که استفاده آگاهانه و ارادی از حواس پرتی باعث می شود فرد از باتلاق حالت های ناخواشیند هیجانی راحت تر خلاص شود.

منطق استفاده از روش های حواس پرتی در این است که ذهن ما دارای این ویژگی است که نمی توانددر آن واحد به دو مسئله فکر کند. وقتی در مواقع خشم، حواس خود را معطوف به موضوعات حاشیه ای کنیم، ذهن از حواس تاثیر می پذیردو بدین ترتیب از فکر کردن و بال و پر دادن بیشتر به خشم دور می شویم.

هر روشی که به لحاظ روانی شما را از موقعیت دور و حواستان را مشغول به موضوعی دیگر کند، یک روش حواس پرتی محسوب می شود. برای مثال شمردن معکوس اعداد (هفت تا هفت تا بیاییم عقب)؛ به یاد آوردن شعر؛ به یاد آوردن یک تصویر یا خاطره خوشایند؛ فیلم دیدن و …

یک شیوه مناسب دیگر برای مدیریت هیجانات منفی مثل خشم تخلیه هیجانات از طریق نوشتن، خط خطی کردن، حرف زدن در مورداحساساتمان با دیگران است.

۷ با گذشته تصفیه حساب کنیم

بسیاری اوقات، آن چیزی که منجر به عصبانیت شدید ما می شود فقط موقعیت حاضر نیست، بلکه رنجش هایی است که از گذشته در رابطه باقی مانده است. برای اینکه این رسوبات آزردگی های گذشته روابط ما را با مشکل و خشم های سرخورده روبرو نسازد، باید به راههایی اندیشید تا احساسات منفی گذشته را حل و فصل کرد.

یکی از راههای حل و فصل احساسات، داشتن یک دفتر احساسات و نوشتن رنجش های گذشته است. بخشیدن طرف مقابل و ثبت آن می تواند به ما کمک کند آزردگی های گذشته را وارد موقعیت ها و روابط جدید نکنیم و به جای اینکه در کنار موقعیت جدید ایجاد شده برای حل و فصل این آزردگی های قدیمی انرژی بگذاریم، انرژی خود را صرف مدیریت و کنترل خشم فعلی بکنیم.

موضوعات: اخلاق
[جمعه 1393-11-10] [ 07:52:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت