ادب بندگی
قافله عمر عجب می گذرد.







آذر 1393
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          




روزها فکر من این است همه شب سخن است که چرا غافل از حال دل خویشتنم پژوهش کن خودت را پیدا کن. به کجا چنین شتابان؟




جستجو




 
  عقد نکاح ...

دستور خواندن عقد دائم-نکاح (ازدواج)

(مسأله 2368) اگر صيغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و    و وكيل زن بگويد: «زوَّجتَ موكِّلتي فاطمهَ موكِّلَكَ أحمدَ علي الصِّداق المعلوم» پس بدون فاصله 

1-سبحانی: بدون فاصله مرد بگويد: «قَبِلْتُ  

2- خوئي، تبريزي، 

3- صافی»  وکیل مرد بگوید: «قَبِلْتُ التَّزْوِيجَ لموكّلي أحمد على الصَّداقِ المعلومِ»…

4- اراکی  باید لفظی که مرد می گوید با لفظی که زن می گوید  مطابق باشد مثلاً اگر زن «زوّجت» مي گويد مرد هم «قبلت التّزويج» بگويد.

گلپايگاني، صافي، نوري: و بهتر آن است كه لفظي كه مرد بگويد با لفظي كه زن مي گويد مطابق باشد، مثلاً اگر زن «زوّجت» مي گويد مرد هم «قبلت التّزويج» بگويد .

*****

سیستانی: مسأله-    صیغه عقد دائم را خود زن یا مرد بخوانند و پس از تعیین مقدار مهر اول زن بگوید: «زوّجتُكَ نَفْسي عَلَي الصِّداقِ المَعلومِ» یعنی خود را همسر تو نمودم به مهری که معین شده پس از آن  بدون فاصله قابل توجهی مرد بگوید: «قَبِلْتُ التَّزويجَ» یعنی قبول کردم ازدواج را عقد صحیح است . و همچنین اگر «قبلت» بگوید عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد  را بخوانند چنانچه اگر اسم مرد احمد  و اسم زن فاطمه باشد  و وکیل زن بگوید زوَّجتك موكّلك أحمد موكّلتي فاطمه علي الصّداق المعلوم، پس بدون فاصله قابل توجهی  وکیل مرد بگوید: «قَبِلْتُ التَّزْوِيجَ لموكّلي أحمد على الصَّداقِ المعلومِ»صحیح می باشد و احتیاط مستحب آن است که لفظی که مرد  می گوید با لفظی که زن می گوید  مطابق باشد مثلا اگر زن «زوجت» می گوید مرد هم «قبلت التزویج» بگوید نه «قبلت النکاح.»

وحید: مسأله- 

واگر دیگرى را وكیل كنند كه از طرف آنها صیغه عقدرا بخواند ، چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وكیل زن بگوید: «زَوَّجْتُ مُوَكِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَكِّلَكَ أَحْمَدَ عَلىَ الصَّداقِ الْمَعْلُومِ» و پس از آن بدون آن كه موالات عرفاً به هم بخورد وكیل مرد بگوید: «قَبِلْتُ التَزْوِیجَ لِمُوَكِّلِی أَحْمَدَ عَلَى الصِّداقِ المَعْلُومِ» صحیح مى باشد ، و بهتر آن است كه وكیل زن بگوید: «زَوَّجْتُ مُوَكِّلَكَ أَحْمَدَ مُوَكِّلَتِی فاطِمَةَ عَلَى الصِّداقِ المَعْلُومِ».

و بنابر احتیاط مستحبّ لفظى كه مرد مى گوید با لفظى كه زن مى گوید مطابق باشد ، مثلا اگر زن «زَوَّجْتُ» مى گوید مرد هم «قَبِلْتُ التَزْوِیجَ» بگوید ، هرچند «قَبِلْتُ النِّكاحَ» هم مانعى ندارد.

مكارم: مسأله- براي خواندن صيغه عقد دائم كافي است كه زن بگويد: «زوّجتك نفسي علي الصداق المعلوم» (يعني: خود را به همسري تو درآوردم به مهري كه معيّن شده) و مرد هم بعد از آن بگويد: «قبلتك التّزويج» (يعني قبول كردم اين ازدواج را) و اگر ديگري را براي اين كار وكيل كنند كافي است كه وكيل زن بگويد: «زوّجتك موكّلتي موكّلك علي الصّداق المعلوم» (موكّله خودم را به همسري موكّل تو با مهر معلوم در آوردم) وكيل مرد نيز بگويد: «قبلت لموكّلي هكذا» (من نيز همينگونه از طرف موكّل خودم قبول كردم).

زنجاني: مسأله- اگر صيغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگويد «زوّجتك نفسي علي الصّداق المعلوم» (يعني خود را زن تو نمودم به مهري كه معيّن شده)، پس از آن بدون فاصله قابل توجّه، مرد بگويد: «قبلت التّزويج علي الصداق المعلوم) (يعني ازدواج را با مهري كه معيّن شده قبول كردم) عقد صحيح است. جمله دوم مي تواند با اشاره به مهر مذكور باشد مانند «قبلت التّزويج هكذا»؛ بلكه اگر در جواب، تنها بگويد: «قبلت» يا «قبلت التّزويج» و مقصود او قبول تزويج با مهر معيّن شده باشد كفايت مي كند.

در عقد ازدواج دائم اگر ديگري را وكيل كنند كه از طرف آنها صيغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وكيل زن بگويد: «زوّجت موكّلتي فاطمة موكّلك أحمد علي الصّداق المعلوم»، پس از آن بدون فاصله قابل توجّهي مرد بگويد: «قبلت التزویج لموكّلي علي الصّداق المعلوم» صحيح مي باشد؛ همين طور به شكلهاي ديگري كه اشاره شد.

گفتني است كه لازم نيست صيغه ايجاب را زن بخواند و صيغه قبول را مرد؛ بلكه برعكس، مي تواند صيغه ايجاب را مرد و صيغه قبول را زن بخواند، در هر حال بايد صيغه اي كه مرد و زن مي خوانند، معناي يكساني را برساند، هر چند با يك لفظ نباشد، مثلاً اگر زن با لفظ «زوّجتك» صيغه ایجاب بخواند و مرد با لفظ «قبلت النّكاح» آن را قبول کند  اشكالي ندارد.

مظاهری: مسأله- اگر صيغه دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگويد:

 «زَوَّجْتُكَ نَفْسى عَلَى الصَّداقِ الْمَعْلُومِ».

(يعنى خود را به همسرى تو درآوردم با مهريه معيّن) پس از آن مرد بگويد:

«قَبِلْتُ التَّزْويجَ».

(يعنى قبول كردم اين ازدواج را) عقد صحيح است، و اگر ديگرى را وكيل كنند كه از طرف آنها صيغه عقد را بخواند، چنانچه وكيل زن بگويد:

«زَوَّجْتُ مَوكِّلَتى مُوَكِّلَكَ عَلَى الصَّداقِ الْمَعْلُومِ».

(يعنى وكيل خودم را به ازدواج وكيل تو درآوردم با مهريه معين)

و وكيل مرد بگويد:

«قَبِلْتُ لِمُوَكِّلى عَلَى الصَّداقِ».

(يعنى قبول نمودم اين ازدواج را براى وكيل خودم با مهريه معين) صحيح مى‏باشد.

موضوعات: احکام
[چهارشنبه 1393-09-26] [ 03:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تقویت باورها ...

راه تقويت باورهاي ديني | پرسمان دانشجویی ـ اخلاق

 

راههاي عملي تقويت باورهاي ديني چيست؟

 

از اهتمام شما به مسائل اعتقادي بسيار خوشحاليم و خداوند منّان را بر اين نعمت بزرگ كه به شما ارزاني كرده است شاكريم.

انسان براي اين كه بتواند به اعتقاداتش پايبند باشد و به ارتقاء آنها بپردازد لازم است كه ايمان و دين خود را در ابعاد شناختي، رفتاري ، عاطفي و انگيزشي تقويت نمايد. البته اين ابعاد به نحوي با يكديگر مرتبط بوده و با هم تعامل دارند. مثلا هر چه شناخت انسان به خدا و به دين قوي باشد، انگيزه انسان تقويت شده و رفتار هاي مثبت بيشتري از او سر ميزند و از طرف ديگر هرچه رفتارهاي مثبت بيشتري انجام دهد زمينه رشد شناختي و انگيزشي او نيز بالا مي‌رود. ازسوي ديگر عواطف مثبت انسان نيز مي تواند در افزايش انگيزه ودر نتيجه استمرار رفتارهاي ديني تاثير گذاشته و باعث گردد انسان ، سرعت بيشتري در طي مسير معنوي و ارتقاء باورهاي ديني داشته باشد.

از جمله اموري كه مي تواند به باورها و اعتقادات انسان، رشد و تعالي دهد عبارتند از:

1. فعاليّت علمي:

- افزايش شناخت وآگاهي نسبت به دين و اعتقادات:

رشد و تعالي عملي اعتقادات و باورهاي ديني، محصول شناخت صحيح و آگاهانه از معارف و حقايق ديني است. هر چه انسان بتواند مطالعات ديني خود را بالا برده و با برهان و استدلال عقلي، اصول دين را براي خود اثبات نمايد، به همان ميزان احتمال انحراف او در عمل كاهش خواهد يافت. لذا لازم است انسان قبل از ورود به وادي عمل و طي مسير، شناخت جامع و كاملي از راه داشته باشد تا موانع بر سر راه را به راحتي پشت سر گذاشته و به مقصود برسد. از اين رو توصيه مي شود كه اولا يك برنامه مطالعاتي براي خود تنظيم نموده و سعي كنيد در حوزه هاي ذيل مطالعه و سطح آگاهي خود را افزايش دهيد:

اعتقادي و انديشه اي, اخلاق اسلامي, زندگي, سياسي و اجتماعي, تاريخ و تمدن اسلامي, متون ديني ( كه در پايان، كتب قابل استفاده در اين زمينه را به عنوان نمونه معرفي خواهيم كرد).

ثانيا در صورتي كه در مورد عقايد دچار شك و شبهه شُديد، در شك باقي نمانيد؛ بلكه سعي كنيد از طريق تحقيق ، مطالعه، مراجعه به متخصص ديني و يا ارتباط با ما آن را برطرف نماييد.

- تقويت محبت الهي در دل:

اگر انسان بتواند لذت متعالي يعني لذت محبت الهي را بچشد، انگيزه او براي بدست آوردن لذت‌هاي معنوي كه همان رسيدن به اعتقاد و ايمان كامل مي باشد، تقويت مي‌شود. عواملي از قبيل تفكر در نعمت هاي الهي، تأمل و تدبر در آيات الهي، درد دل با خدا، شركت در مراسم مناجات و ادعيه و دقت در معاني آنها، خواندن داستان اولياء الله، خاطرات شهداء، داشتن حضور قلب در عبادت و… ، در تقويت محبت الهي و ايمان مؤثرند.

2. فعاليّت عملي:

افزايش و ارتقاء يافتن بينش و باورهاي ديني در گرو عمل به دستورات و فرامين الهي است. امام باقر (ع) مي فرمايند: (من عمل بما يعلم علّمه الله ما لم يعلم – كسي كه به علم و دانايي اش عمل كند، خداوند آنچه را كه نمي داند به او مي آموزد. بحارالانوار ج 75 ص 189). در نتيجه انجام وظايف بندگي، راه اصلي در رسيدن به مقصود و افزايش سطح آگاهي و اعتقادات ديني است. البته توجه به اين نكته ضروري است كه عمل به وظايف نبايد شما را از تفكر و مطالعه در معارف و اعتقادات باز دارد و يكي را بر ديگري ترجيج دهيد. چرا كه خداوند عالم را با اسباب اداره كرده و عمل به وظايف و مطالعه و تفكر پيرامون اعتقادات دو سبب از اسباب تقويت باورهاي ديني است كه در طول يكديگر قرار دارند.

- مبارزه با ريشه هاي گناه:

شناسايي ريشه گناه و از بين بردن آن خطر انحراف را شديداً كاهش داده و زمينه ارتقاء بينش و اعتقادات را فراهم مي كند. بذر معارف و باورهاي ديني در زميني به خوبي رشد و نموّ مي يابد كه خالي از هرگونه ناپاكي و ميكروب باشد. شرط رسيدن به ايمان كامل و افزايش بينش و باور ديني در وجود انسان، پاكي روح و نفس آدمي از گناه و معصيت است. هر چه انسان از خطا و لغزش دورتر باشد، بذر معارف در وجودش سريعتر به ريشه خواهد نشست و ساقه اعتقاداتش تنومندتر خواهد شد و در نتيجه ميوه اي شيرين تر و آبدارتري از اين درخت خواهد چيد.

براي پاكسازي از گناه، ريشه اي ترين كار مبارزه با خواستگاه و زمينه هاي نفساني آن( مانند حب دنيا، حب جاه، تكبّر، حسادت، غرور و…) است. براي مثال آدم حسود ، هميشه در معرض غيبت، تهمت ، آسيب رساندن به محسود و انواعي از گناهان است و آدم بخيل توان انجام واجبات مالي و كمك رساني به ديگران را ندارد، اين شخص اگر بخواهد گناه نكند ، اساسي ترين راه اين است كه با خير خواهي كه ضد حسد است و تحصيل سخاوت كه ضد بخل است، ريشه گناه را از دل خود بيرون نمايد و خويش را از خطر شرك و خود خواهي برهاند. ( در اين زمينه مي توانيد به كتاب معراج السعاده و كتاب اخلاق مرحوم شبّر مراجعه نماييد در اين دو كتاب روش‌هاي جالبي براي از بين بردن رذايل اخلاقي ذكر شده است).

- مبارزه با عادت هايي كه مانع رشد انسان و عمل هستند:

برخي عادتها در انسان مانع حركت او در جاده ايمان تلقي مي شوند (هر چند ممكن است حرام نباشند). به عنوان مثال كسي كه به پرخوري ، پرخوابي و پر گويي عادت نموده است ، قادر نخواهد بود به انجام وظايف واجب و مستحب خود اقدام كند . عادتهاي مذموم در برخي موارد حتّي زمينه انجام گناه و تخلف از بندگي حق تعالي را در انسان فراهم مي كنند و باعث تضعيف ايمان در او مي شوند.

- مبارزه مستقيم با خود گناه و ترك و جبران آنها:

علاوه بر مبارزه با زمينه هاي گناه، مبارزه مستقيم با گناه و ترك و جبران آن از طريق توبه، در تقويت ايمان و رهايي از ظلمت نقش بسزايي دارد.

- انجام وظايف واجب شرعي :

همانطور كه گفتيم يكي از مراحل بسيار مهم و سرنوشت ساز در تقويت ايمان ، انجام وظايف واجب و اطاعت از فرامين خداوند است . اين مرحله كه در عرفان اسلامي از آن به قرب فرايض تعبير مي كنند، در نهايت به حصول ملكه تقوي و بهره مندي از آثار و ارزشهاي ناشي از آن، مي انجامد. و همين ملكه مي‌تواند انسان را از انجام بسياري از گناهان و انحرافات باز دارد.

- انجام نوافل و مستحبات:

نهايي ترين مرحله در جاده ايمان و كسب باورهاي ناب كه به محبت و عشق الهي مي انجامد، مرحله انجام مستحبات و نوافل است ، مرحله اي كه عرفا از آن تحت عنوان قرب نوافل و راه عشق تعبير مي كنند. قرب نوافل، پاياني ترين مقصد دين و موثر ترين راه نزديكي انسان به خداي و كسب مقام ولايت و خلافت الهي است.

- توجه به نيازهاي طبيعي و سعي در ارضاي صحيح آنها قبل از اينكه به انحراف كشيده ‌شوند:

به عنوان نمونه يكي از نيازهاي طبيعي انسان نياز جنسي است كه توجه نكردن و ارضا نكردن آن به نحوصحيح، ممكن است زمينه انحراف را فراهم كند. از اين‌رو، بهتر است انسان در صورت نياز و داشتن توان، بدون هيچ درنگي با انتخاب فردي مناسب و با ايمان اين سنت حسنه را به جاي آورد.

اسلام با در نظر گرفتن نيازهاى واقعى و طبيعى انسان از يك سو و با عنايت به مصالح فرد و اجتماع از سوي ديگر, ازدواج را به عنوان بهترين راه و مناسب ترين شيوه برگزيد. اسلام, آدمى را از تنهايى و تجرد نهى مى كند و براى تأمين و ارضاى غريزه جنسى او, ازدواج را راه كار عملى مى داند و حتى در مواردى كه خطر انحراف و فساد وجود دارد, ازدواج را بر او واجب و ضرورى مى داند. در اهميت ازدواج كه پيامبر اسلام(ص) فرمود:«من تزوّج احرز نصف دينه»: كسى كه ازدواج كند نيمى از دين خود را حفظ كرده است(اصول كافى, ج5, ص328, حديث2) و نيز فرمود: «النكاح سنتى فمن رغب عن سنتى فليس منى»( بحارالانوار, ج103, ص220) ازدواج سنت من است, پس هركس از سنت من روى گردان شود از من نيست.) وقتى كه غريزه جنسى از راه صحيح و شرعى ارضا شود و روح پر اضطراب انسان اعتدال و آرامش يابد, حقايق هستي را بهتر درك مى كند و به سوى دين و سعادت و درك مفاهيم والاي ديني, گام هاى بزرگ ترى برمى دارد.

- پرهيز از مجالست و همنشينى با اهل دنيا و دور از معنويت:

از جمله عواملي ديگري كه مي تواند به حفظ و ارتقاء ايمان وعقايد ديني كمك كند؛ پرهيز از دوستان منحرف و ناباب است. رسول اكرم(ص) مي فرمايند: «به خاطر برخورد با اهل دنيا قلبم زنگار گرفته و مكدر مى‏شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى‏كنم». خداوند نيز در سوره «نجم آيه 29»مى‏فرمايد: «فاعرض عن من تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوه الدنيا -پس از كسانى كه از ياد ما روى گرداندند و جز زندگى دنيا را نخواستند اعراض كن و روى بگردان». از امام سجاد نيز(ع) روايت شده است: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طريق و هم الكذاب والفاسق والبخيل والاحمق والقاطع لرحمه؛ حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفيق بودن با پنج كس را نهى فرموده: كذاب، گناهكار، بخيل، احمق و كسى كه قطع رحم كرده است».

- حضور در مجالس ذكر اهل بيت, سخنراني, درس اخلاق و مراسم مذهبي و استمداد از حضرات معصومين (ع) مي تواند به صفاي باطن شما براي درك صحيح اعتقادات كمك نمايد.

- محاسبه نفس:

از جمله عوامل بسيار مهمي كه مي تواند در جلوگيري از انحراف و در نتيجه ارتقاء ايمان، نقش موثري ايفاد كند محاسبه نفس است. اگر بتوانيد درهر روز، چند دقيقه وقت گذاشته و اعمال و كردار خود را مورد بازنگري قرار دهيد؛ متوجه خواهيد شد كه كجاي كاريد. در اين صورت اگر ببينيد كه از جاده اصلي منحرف شده ايد، زودتر مي توانيد به مسير اصلي بازگشت كنيد.

- ياد مرگ:

يكى ديگر از كارهايي كه در ارتقاء باورها بسيار مؤثر است و همچنين انسان را از گناه و معاصي دور مي كند، تفكر در مرگ مي باشد. اگر انسان با اين واقعيت انس بگيرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. قال اميرالمؤمنين على(ع): «اذكروا هادم اللذات و منغص الشهوات و داعى الشتات؛ ياد كنيد (مرگ را) درهم كوبنده لذات را و تيره و تلخ كننده شهوات را و دعوت كننده جدايى‏ها را»، (الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت‏پرور، ج 2، ص 159).

ياد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مى‏سازد و انسان را از گناه و فكر گناه باز مى‏دارد آنچه كه بسيار مهم است اين است كه اولاً اين فكر موقتي نباشد بلكه در ايام خاصي استمرار داشته باشد ثانيا در مكان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مكان خلوت خود محيط قبرستان باشد به هر گونه كه اين فكر در مرگ، با جان عجين شود و باور دل گردد بسيار مطلوب است. يكى از كيفيت‏هاى فكر در مرگ را يكى از بزرگان چنين مى‏فرمود: تمام خاطرات تلخ و شيرين گذشته را در حد امكان مثل يك فيلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند كه همه اينها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مى‏گذرد لحظات جان دادن، وقتى كه خويشان و نزديكان را رها مى‏سازد و از تمام تلخ و شيرينى‏ها وداع مى‏كند و… همه و همه را به خوبى تأمل كند تا دل بلرزند و چشم بگريد.

- پرهيز از لقمه حرام:

از جمله عوامل بسيار مهمي كه باعث هلاكت و بدبخت شدن انسان مي‌شود، لقمه حرام است.

كم نبودند كساني كه ابتدا خوب بودند، ولي به خاطر لقمة حرام به دره ّهاي شقاوت و فضاحت پرت شدند. لذا لازم است به اين مساله توجه نموده و غافل نشويم. براي لقمه حرام در روايات آثارمتعددي بيان شده است از جمله: عدم استجابت دعاها، عدم قبولي نماز، پذيرفته نشدن اعمال صالح، عدم استشمام بوي بهشت، تضعيف ايمان و اعتقادات، اخراج از صيانت الهي، كاهش رزق حلال، خروج از ولايت پيامبر (ص) و اهل بيت او (ع)، حسرت در روز قيامت، لعن ملائكه، كوردلي. در مقابل لقمه حلال هر چند رنگين نباشد، موجب نورانيت دل و استجابت دعا و آمرزش و حفاظت الهي مي‏گردد، ( ميزان‏الحكمه، ج 2 ، ص480)

- تامل و تفكر در مورد عاقبت مجرمان، مفسدان و مكذبان:

براي اين كه انگيزه انسان در مسير دينداري تقويت شده و از انحراف دوري نمايد، مناسب است كه در مورد عاقبت مجرمان، گناهكاران و كافران انديشه نموده و عبرت گيرد.

وقتي انسان در عاقبت مجرمان و گنهكاران انديشه مي كند، پرده هاي غفلت تدريجا از جلوي چشمش كنار مي روند و انسان از عاقبت كارهاي خود درصورتي كه گناهكارباشد آگاهي مي يابد و همين مساله عاملي براي دوري از انحراف و تقويت ايمان و اعتقادات مي شود.

 

در اينجا چند نمونه از كتب اعتقادي و اخلاقي كه در بالا بردن سطح آگاهي شما مؤثر مي باشد را براي مطالعه و تحقيق بيشتر معرفي مي كنيم:

الف- كتب اخلاقي

- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آيت الله بهاءالدينى)، تدوين و ويرايش: اكبر اسدى

- سلوك معنوى، تدوين و ويرايش: آقاى اكبر اسدى

- خودشناسى براى خودسازى، محمد تقى مصباح يزدى

- گناهان كبيره، شهيد دستغيب

- نامه‏ها و برنامه‏ها، حسن زاده آملى

- نقطه‏هاى آغاز در اخلاق عملى، مهدوى كنى.

- ترجمه المراقبات، مرحوم ملكى تبريزى

- گام‏هاى آغازين در اخلاق عملى، مهدوى كنى

- معراج السعاده، احمد نراقى

- منازل الاخره، شيخ عباس قمى

- تقوا، شهيد عبدالحسين دستغيب.

ب- كتب اعتقادي

- جهان‏بينى اسلامى، شهيد مطهرى

- 50 درس اصول عقايد براي جوانان، آيت الله مكارم شيرازي

- نبوت ، حجه السلام والمسلمين قرائتي

- شيعه در اسلام، علامه طباطبائي

- آموزش عقايد، آيت الله مصباح

- مجموعه آثار شهيد مطهري(ره)از جلد 1 تا 4. ( بهتر است ابتدا ج 4 بعد جلد 3 و جلد 2 و جلد 1 مطالعه شود. )

- سيماي عقايد شيعه، آيت الله سبحاني

- 665 پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبائي

- دورة چند جلدي معارف قرآن، آيت الله مصباح

 

موضوعات: عقاید
[یکشنبه 1393-09-23] [ 06:03:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مداومت برعبادت ...

عمل مداوم از طریق سبک زندگی بهترین راه دستیابی به عشق خداست

 

سخنرانی پناهیان با موضوع نقش عبادت در سبک زندگی/۶

 

عمل مداوم از طریق سبک زندگی بهترین راه دستیابی به عشق خداست

 

حجت‌الاسلام پناهیان می‌گوید: چرا از فرصتی مثل سبک زندگی، عمل مداوم و رفتار دائمی داشتن در زمان‌های مخصوص برای رسیدن به بزرگ‌ترین هدف‌ها به نام «عشق به خداوند» استفاده نکنیم؟!

 

به گزارش خبرنگار آیین واندیشه خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان، در دهه اول ماه مبارک رمضان، بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد امام حسین(ع) به مدت ده روز و با موضوع «نقش عبادت در سبک زندگی» سخنرانی می‌کند. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در ششمین جلسه را می‌خوانید:

 

برای به دست آوردن گوهرهای ارزشمندی که واقعاً سخت به دست می‌آیند، باید از اهرم «عمل مداوم» استفاده کنیم

 

• یکی از دلایل بسیار مهم برای اهمیت سبک زندگی این است که اساساً رفتار و عمل به خصوص عمل مداوم بر روی انسان خیلی تأثیرگذار است و روحیات و افکار انسان را تنظیم می‌کند. حالا که عمل مداوم این‌قدر تأثیرگذار است باید از اهرم عمل مداوم استفاده کنیم برای به دست آوردن گوهرهای ارزشمندی که واقعاً سخت به دست می‌آیند.

 

چرا عاشق خدا شدن، خیلی سخت است: چون خدا در زندگی ما سختی‌هایی قرار داده و محبت‌هایش زیاد ملموس نیست

 

• عاشق خدا شدن، خیلی کار سختی است و تقریباً محال است؛ خدایی که او را نمی‌بینیم، خدایی که ما را در دنیایی خلق کرده است که زندگی در آن، با رنج و سختی و اذیت همراه است. خدایی که قرار است بعد از دنیا از ما حسابرسی کند. این عوامل موجب می‌شود که نتوانیم به راحتی پروردگار خود را دوست داشته باشیم. از سوی دیگر هرچند محبت‌های خدا به ما می‌رسد ولی بسیاری اوقات محبت‌های خدا را نمی‌بینیم و نعمات خدا برای ما زیاد ملموس نیست. مثلاً نعمت سلامتی و امنیت را غالباً نمی‌بینیم و به این دو نعمت توجه نمی‌کنیم.

 

• از سوی دیگر بر اساس روایات تا یک ذره محبت به دنیا در دل انسان وجود داشته باشد یک ذره محبت به خدا در دل انسان وارد نمی‌شود؛ لَا یَجْتَمِعُ لَکُمْ حُبُ‏ اللَّهِ‏ وَ حُبُ‏ الدُّنْیَا. از سوی دیگر محبت دنیا را به این سادگی نمی‌توان از دل جدا کرد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: مردم بچه‌های دنیا هستند و بچه طبیعتاً مادر خود را دوست دارد؛ النَّاسُ أَبْنَاءٌ الدُّنْیَا وَ الْوَلَدُ مَطْبُوعٌ عَلَى حُبِّ أُمِّه‏. با وجود این‌همه موانع بسیاری در مسیر عشق به خدا وجود دارد، چگونه می‌توانیم عاشق خدا شویم؟ اصلی‌ترین راه برای عاشق خدا شدن، دوام در عبادت است.

 

با وارد شدن عبادت در سبک زندگی، کم کم عاشق خدا می‌شویم

 

• در شرایطی که دوست داشتن خدا و عشق ورزیدن به او این‌قدر سخت است، چگونه می‌توانیم این محبت را در دل خودمان داشته باشیم؟ با این‌همه موانعی که برای دوست داشتن خدا وجود دارد ما چگونه می‌توانیم عاشق خدا شویم؟ اصلی‌ترین راه برای عاشق خدا شدن، دوام در عبادت است.

 

• ما می‌توانیم از عنصر عبادت در سبک زندگی خود استفاده کنیم و کم‌کم خودمان را عاشق خدا کنیم. دل انسان را نمی‌توان به زور وادار کرد عاشق خدا شود، چون اصلاً دل انسان حرف گوش نمی‌کند و ایجاد تغییر در دل از جابه‌جا کردن کوه سخت‌تر است. امام صادق(ع) می‌فرماید: «جابجا کردن کوه‌ها آسانتر از این است که قلبی بخواهد از جایش تکان بخورد؛ إزالَةُ الجِبالِ أهوَنُ مِن إزالَةِ قَلبٍ عَن مَوضِعِهِ»

 

هیچ عاملی مثل مداومت در عبادت، انسان را عاشق خدا نمی‌کند

 

• برای ایجاد تغییر در قلب خودمان باید عمل مداوم و مستمر انجام دهیم. همان‌طور که اگر کسی بخواهد جسم خودش را تقویت کند و مثلاً با پرورش‌ اندام، بخواهد تغییری در شکل فیزیکی بدن خود ایجاد کند باید ماه‌ها تمرین کند تا عضلاتش تقویت شود، برای تقویت روح و ایجاد تغییر در دل یا قلب نیز باید عمل مداوم و مستمر انجام دهد، آن هم در موضوع مهمی به نام عشق پروردگار متعال.

 

• عاشق خدا شدن نیاز به مداومت در عبادت و بندگی دارد. هیچ عاملی مثل مداومت در عبادت، انسان را عاشق خدا نمی‌کند. لذا باید دقت کنیم نمازهای خود را با رعایت ادب و سرِ وقت و تا آن‌جایی که می‌توانیم با رعایت توجه و حضور قلب انجام دهیم تا کم‌کم محبت خدا در دل ما بنشیند. اگر در این کار مداومت داشته باشیم کم‌کم به نماز خواندن هم عشق می‌ورزیم.

 

چرا از سبک زندگی و عمل مداوم برای رسیدن به بزرگ‌ترین هدف‌ها به نام «عشق به خداوند» استفاده نکنیم؟!

 

• چرا از فرصتی مثل سبک زندگی، عمل مداوم و رفتار دائمی داشتن در زمان‌های مخصوص برای رسیدن به بزرگ‌ترین هدف‌ها به نام «عشق به خداوند» استفاده نکنیم؟!

 

• کسانی که عارف هستند، غالباً از همین راه رفته‌اند و این‌طور نبوده که یک‌شبه راه صدساله را طی کرده باشند. البته کسانی هم بوده‌اند که موقعیت‌های ویژه‌ای پیدا کرده‌اند و راه صدساله را یک‌شبه رفته‌اند. مانند شهدایی که در جهاد فی ‌سبیل‌الله این فرصت برایشان ایجاد شده است، ولی اغلب خوبان عالم، این مسیر طولانی را با عمل مداوم و تلاش مستمر طی کرده‌اند. نمونه‌اش حضرت امام(ره) بود. اگر می‌دیدیم که ایشان در سن هفتاد سالگی در اوج عشق به خدا بود و کسی غیر خدا را نمی‌دید، از دوران جوانی خود در این مسیر تلاش کرده‌ بود و آن‌قدر مداومت بر عبادت خصوصاً با رعایت آداب عبادت داشت که به چنین مقامی رسید و الا انسان که یک روزه به اینجا نمی‌رسد.

 

• امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: اگر خدا به کسی توفیق بدهد که دوام در عبادت داشته باشد، دلیلی بر سعادت و پیروزی او خواهد بود؛ دَوَامُ‏ الْعِبَادَةِ بُرْهَانُ‏ الظَّفَرِ بِالسَّعَادَة.

 

مراقب باشید اگر دوام در عبادت داشتید آن را رها نکنید و الا به احتمال زیاد دچار بلا می‌شوید

 

• از خدا بخواهیم که توفیق دوام در عبادت به ما عنایت کند. ولی باید مراقب باشیم که اگر در یک عبادتی مداومت کردیم، هیچ وقت آن را قطع نکنیم و کنار نگذاریم. در روایات داریم که اگر دوام در عبادت داشتید آن را قطع نکنید. رسول خدا(ص) می‌فرماید: فقر بعد از اینکه انسان ثروتمند بوده، چقدر زشت است و زشت‌تر از این عابدی است که بعد از مدتی عبادت خود را رها کرده باشد؛ مَا أَقْبَحَ الْفَقْرَ بَعْدَ الْغِنَى … وَ أَقْبَحُ مِنْ ذَلِکَ الْعَابِدُ لِلَّهِ ثُمَّ یَدَعُ عِبَادَتَه‏.

 

• در ورزش هم می‌گویند که اگر کسی مدتی سنگین ورزش کند و در آن مداومت داشته باشد ولی بعداً به طور ناگهانی ورزش را کنار بگذارد یک مشکلاتی برای جسم او پیش می‌آید خیلی از ورزش‌کاران حرفه‌ای بعد از اینکه ورزش را کنار می‌گذارند مشکلاتی در بدن‌شان پیدا می‌شود. اگر انسان ورزش جسمی را رها کند صدمه می‌خورد، حالا ببیند روح انسان بعد از اینکه یک عبادت مداوم را رها کند و کنار بگذارد چقدر صدمه خواهد دید!

 

• پس مراقب باشید که اگر دوام در عبادت داشتید، آن عبادت را رها نکنید، و الا به احتمال زیاد دچار بلا و گرفتاری می‌شوید. مثلاً اگر دوام در جلسه روضه داشتید و روضه ماهیانه یا سالیانه می‌گرفتید، آن را کنار نگذارید و الا گرفتاری‌ها ناگواری برایتان پیش خواهد آمد.

 

برنامه عبادی سنگینی که طاقت مداومت در آن را نداریم برای خود تنظیم نکنیم/در تنظیم برنامه به اوقاتی که طاقت و حوصله نداریم هم توجه کنیم

 

• خیلی بد است که انسان دوام در عبادت داشته باشد، ولی بعداً آن را رها کند. پس اگر خواستید عبادتی را شروع کنید با این ملاحظه آغاز کنید و برنامه خود را طوری تنظیم کنید که از عهده آن بر آیید و خارج از توان شما نباشد. لذا در موقع تنظیم برنامه به اوقاتی که طاقت و حوصله نداریم را هم توجه داشته باشیم.

 

• این‌طور نباشد که یک مدت برنامه عبادی سنگینی را برای خود داشته باشید ولی بعداً خسته شوید و آن را ترک کنید. اگر می‌دانید به اینجا خواهید رسید اصلاً آن برنامه سنگین را شروع نکنید و یک برنامه سبک که مطمئن هستید می‌توانید تا آخر انجام دهید برای خودتان تنظیم کنید. مثلاً اگر می‌بینید که هر روز نمی‌توانید زیارت عاشورا بخوانید، فقط روزی سه بار بگویید «السلام علیک یا اباعبدالله(ع)» یا اگر نمی‌توانید هر هفته زیارت جامعه بخوانید، همان یک جمله اول آن را بخوانید که می‌گوید: «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه»

 

• تا عبادت مداومی را شروع کردیم باید نگران و مراقب باشیم که مبادا آن را قطع کنیم. رسول خدا(ص) می‌فرماید: نفس انسان ملول می‌شود و اگر خواستید عبادتی را شروع کنید ببینید که آیا طاقت انجام آن را دارید یا نه و اگر شروع کردید حتماً بر آن مداومت داشته باشید؛ إنَّ النَّفسَ مَلولَةٌ و إنَّ أحَدَکُم لا یَدرى ما قَدرُ المُدَّةِ، فَلْیَنظُرْ مِنَ العِبادَةِ ما یُطیقُ، ثُمَّ لِیُداوِمْ عَلَیهِ؛

 

• رسول خدا(ص) در ادامه کلام فوق می‌فرماید: بهترین اعمال نزد خداوند متعال، عمل مداوم است هرچند اگر کم باشد؛ فإنَّ أحَبَّ الأعمالِ إلَى اللّه ِ ما دِیمَ عَلَیهِ و إن قَلَّ. این مسأله را صریحاً درباره عبادت‌ها و سایر اعمال خوب مانند صدقه دادن نیز فرموده‌اند که بر این خوبی‌ها مداومت داشته باشید حتی مقدارش بسیار کم باشد.

 

راحت‌ترین عمل برای مداومت داشتن، ذکر ارزشمند «صلوات» است

 

• راحت‌ترین عمل برای مداومت داشتن بر آن صلوات بر محمد(ص) و آل محمد(ع) است. این ذکر فوق العاده ارزشمند است و از همه دعاهای ما نیز ارزشمندتر است. تصمیم بگیریم بر این ذکر شریف مداومت داشته باشیم که آثار و برکات عجیبی خواهد داشت.

 

• یکی از آداب مهم که خود پیامبر(ص) فرموده‌اند، این است که زیاد صلوات بفرستیم. و سفارش شده است که با صدای بلند صلوات بفرستید که نفاق دل را از بین می‌برد و آثار مضاعف دارد. انشاءالله این ذکر شریف هرچه بیشتر در سبک زندگی ما وارد شود.

 

انتهای پیام/

 

موضوعات: عرفان
 [ 05:48:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  رمز عاشقی ...

چگونه می‌توان عاشق خدا شد؟پاسخ استاد انصاریان

 

شفقنا(پایگاه بین المللی همکار یهای خبری شیعه)

 

پیش از آن که راه و رسم عاشقی را بیان کنیم. لازم است عشق را تعریف نماییم و ویژگی‌های «عاشق حقیقی» را بشناسیم.

واژة عشق در معارف اسلامی با همین لفظ و حروف (ع. ش. ق) کاربرد زیادی ندارد و ما به بیش از سه مورد دست نیافتیم.

یک مورد برای عبادت به کار رفته است. مرحوم کلینی (ره) در اصول کافی از امام صادق (ع) نقل می‌کند: «أفضل الناس من عشق العبادة و عانقها؛ برترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد و ملازم آن باشد».

مورد دیگر برای جناب سلمان فارسی (ره) مشاهده می‌شودکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «بهشت بیشتر به سلمان عشق می‌ورزد تا سلمان به بهشت».

مورد سوم حدیثی است از امیرالمؤمنین (ع) به نقل از امام باقر(ع) در مورد اباعبدالله الحسین (ع) و شهدای کربلا. روایت چنین است: «علی(ع) بامردم کوفه عازم صفین بودند، نزدیک کربلا که رسیدند، حضرت از یاران خودش جلو افتاد. وقتی به مکانی به نام «مقدخان» رسیدند، چند بار آن جا را دور زد و طواف کرد و فرمود: این جا مکانی است که دویست پیامبر خدا(ص) و دویست نفر از اولاد پیامبران را به ناحق کشته‌اند که همة آنان جزو شهدا هستند، سپس به واقعة عاشورا اشاره کرد و فرمود: اینجا، استراحتگاه اسب‌ها و مرکب‌های شهیدان عاشقی است که به خاک و خون کشیده می‌شوند [و عشق آنان به عالی‌ترین درجة ممکن رسیده است، به گونه‌ای که] نه احدی از پیشینیان بر آنان سبقیت جسته، و نه کسی از آیندگان به گرد آنان می‌رسد».

در منابع شیعی شاید نتوان مورد دیگری پیدا کرد که این واژه به کار رفته باشد.

اما بحث بر سر لفظ عشق نیست، بلکه مفهوم و معنای حقیقی عشق مورد نظر است که این مفهوم با عبارات مختلف و الفاظی مانند حبّ و محبّت بیان شده است، مثلاً جمله‌ای که حضرت سیدالشهدا و سالار عشاق در دعای عرفه بیان می‌دارد و به معشوق خویش چنین می‌گوید: «خدایا! همین افتخار مرا بس است که بندة کوی تو باشم».

مفهوم عشق و عاشقی

عشق جذبه‌ای است از نوع محبّت و مافوق محبّت. مجمع البحرین می‌نویسد: «عشق محبتی است که از حد تجاوز کند و انسان را از حال عادی خارج نماید. پس هر محبتی ملازم عشق نیست اما هر عشقی با محبت همراه است. انواع محبت‌ها در انسان وجود دارد، امّا همة آنها در مرتبة عشق نیستند. دو دوست نسبت به یکدیگر محبت دارند. مرید نسبت به مراد و مرشد خویش محبت دارد اما عشق محبتی دیگر است.

عشق که فعل ماضی آن «عشق» است، در اصل از «عَشَقه » که نام گیاهی است که در فارسی به آن پیچک می‌گویند، گرفته شده است. این گیاه به هر چیزی برسد، دور آن می‌پیچد و به تدریج آن را در احاطة خود می‌گیرد. وقتی حبّ اشتداد پیدا کند و همانند پیچک جان و روح انسان را به تسخیر خویش در آورد، آن را «عشق» می‌نامند.

جالینوس حکیم می‌گوید. «در مغز انسان سه جایگاه ویژه قرار دارد: یکی مخزن تخیل است. دومی جایگاه فکر و سومی ظرف ذکر و یادآوری است».

عاشق به کسی گویند که لحظه‌ای خیال و فکر و ذکرش از معشوق جدا نباشد. عشق و محبّت و هجران معشوق آن چنان قلب و جان و روح عاشق را مسخّر نموده که آب و خواب و غذا را از او گرفته و او به چیزی جز معشوق نمی‌اندیشد و کسی جز او را نمی‌بینند. هر کس چنین نیست، عاشق نیست.

عشق قهّار است و من مقهور عشق چون قمر روشن شدم از نور عشق

بنابراین تا انسان از خودپرستی، نفس‌پرستی و بت‌پرستی کهن و مدرن رها نشود و در منزل «عبودیت و بندگی» سکنی نگزیند، عشق را نمی‌فهمد و عاشق نگشته است.

چگونه می‌توان عاشق خدا شد؟

1- بندگی:

امام سجاد (ع) می‌فرماید: «العبودیة جوهرة کنهها ربوبیة؛بندگی گوهری است که باطنش خدایی و خداوندگاری است».

چرا در تشهد نماز ابتدا شهادت به عبودیت خاتم الانبیا می‌دهیم، سپس رسالت او را گواهی می‌کنیم؟ چون شرف آن نبی مکرّم، در بندگی او بود نه در رسالت او.

آیا نخوانده‌ای آیه قرآن را که شیطان در مقابل بندة خدا اظهار عجز و ناتوانی می‌کند؟

دشمن قسم خوردة انسان گفت: «به عزّتت سوگند! که تمام انسان‌ها را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان مخلصت»؛ آنانی که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند. مخلص آن بندة عاشقی است که هر دو عالم را یک باره از دل برون کرده تا غیر او را نبیند و محبت هیچ چیزی حتی بهشت در دل او نباشد.

کسی که عبد خدا گشت و مشمول خطاب یا عبادی قرار گرفت، بندة شیطان و انسان یا هوای نفس نمی‌شود. پس جادة عشاقی، جادة عبودیت و بندگی است. راه و رسم بندگی آموز تا عاشق شوی. سیر و حرکت زمانی میسّر است که در اثر معرفت و آگاهی بیداری دل حاصل گردد و چراغ ایمان در دل روشن شود. روغن چراغ ایمان، عمل صالح و ترک گناه است.

2- پیروی از پیامبر:

ایمان به خدا، و تنفر و بیزاری از فسق و کفر و گناه در نهاد هر انسانی بالفطره وجود دارد. وقتی از درون سر برآورد و در عرصة عمل صالح تجلّی پیدا کرد، گل عشق که علامت کمال و رشد یافتگی است، شکوفه می‌زند.عاشق مهجور، چشم به راه پیام معشوق است و به هر چیزی که به معشوق تعلق دارد یا نماینده و پیام رسان او است، عشق می‌ورزد. قرآن کریم می‌فرماید:

«ای پیامبر! به مردم بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید(و به او عشق می‌ورزید)، از من پیروی کنید، تا خدا هم شما را دوست داشته باشد و لغزش‌های گذشتة شما را ببخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است».

آری عشاق خدا، مطیع رهبران الهی هستند. عاشق خدا نباید انتظار داشته باشد که رهبر الهی از آنان اطاعت کند و دستور بگیرد و یا با تحمیل افکار خود برای رسیدن به مقاصد و اهداف مادی به او فشار بیاورد که این کار به زیان مردم است، چنان که می‌فرماید: «بدانید رسول خدا میان شما است. هر گاه در بسیاری از امور از شما پیروی کند، به مشقت خواهید افتاد، ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل‌هایتان زینت بخشیده و کفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است. رشد یافته و هدایت شده کسانی هستند که واجد این صفات باشند».

انسان هنگامی می‌تواند به اوج ایمان برسد که نیرومند‌ترین علاقة او یعنی عشق به خویشتن را تحت الشعاع عشق به ذات خدا و نمایندگان او قرار دهد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «سوگند به کسی که جانم در دست او است! هیچ یک از شما به حقیقت ایمان نمی‌رسد مگر زمانی که من نزد او محبوب‌تر از خودش و مالش و فرزندش و تمام مردم باشم».

نکتة ظریفی در آیة مذکور که شایسته است در آن دقت شود، این است که همة جمله‌های قبل به صورت خطاب است اما جملة پایانی آیه (اولئک هم الراشدون) به صورت غایب است. تفاوت تعبیر ظاهراً برای این است که نشان دهد: حکم «عاشق خدا، مطیع رهبر است» اختصاص به یاران پیامبر(ص) ندارد، بلکه یک قانون عمومی است.

یکی ازعلایم رشد یافتگی در هر زمانی این است که صفاتی فطرت خویش را با عشق به ایمان، تنفر از کفر و فسق و عصیان و اطاعت و پیروی کامل از رهبری حفظ کند.

3- تهجد:

عشق وصال بی سحرخیزی نمی‌شود.

عشق وصال‌داری و شب تا صبح سر بر بستر ناز خوابت آید؟ زهی خیال باطل! نشنیده‌ای که با کلیمش موسی (ع) فرمود: «دروغ می‌گوید کسی که گمان برد خدا را دوست دارد، ولی چون تاریکی شب در آید، خواب را بر حضورم ترجیح دهد».

4-خود شناسی:

عشق یک میل درونی است که برای ظهور و فعلیت یافتن، مانند همة امیال درونی نیازمند فضایی مناسب است تا پرورش یابد و شکوفه و گل دهد.

اگر چه عشق ریشه در آفرینش انسان دارد لیکن تجلی و ظهور آن وابسته به میزان شناختی است که عاشق از کمال معشوق دارد. پس شدت عشق و زیاد و کم شدن شعلة آتش درون سوز عشاق به دو عامل بستگی دارد:

1‌‌- میزان کمال که در معشوق نهفته است و جلوه‌هایی که از آن بروز می‌کند.

2‌‌- ظرفیت فکری عاشق و میزان شناختی که از معشوق و تجلیات او دارد.

بنابراین نخستین گام در شعله‌ور شدن، آتش عشق، داشتن شناخت درست از کمال و جلوه‌های معشوق است. تحصیل شناخت خدا، برای اکثر افراد بدون خودشناسی و شناخت تجلیات خدا میسر نیست.

از این رو خودآگاهی و خودشناسی برترین شناخت‌ها دانسته شده است.

علی(ع) می‌فرماید: «افضل المعرفة، معرفة الانسان نفسه؛ برترین آگاهی ومعرفت آن است که انسان نفس خود را بشناسد». علامت این که انسان خودآگاه گشته و خود را شناخته است، خداشناسی او است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اعرفکم بنفسه، اعرفکم بربّه؛ داناترین شما در خودشناسی، خداشناس‌ترین شما است».

تو که از نفس خود زبون باشی عارف کردگار چون باشی؟!

ای شده در نهاد خود عاجز کی شناسی خدای را؟ هرگز!

5- ترک گناه:

انسانی که می‏خواهد عاشق خدا شود، باید برای خود بنایی محکم بسازد و این بنا از اجزایی تشکیل می‏شود که عبارت است از: خودشناسی، تحکیم مبانی اعتقادی، مطالعه در مبدأ و معاد، پرهیز کامل از گناهان، توبه بعد از هر گناه، اطاعت از باری تعالی، انجام واجب و ترک محرم مانند:غیبت، دروغ، تهمت، بدزبانی، کینه و دیگر گناهان کبیره. اینها مصالحی هستند که اگر در کنار یکدیگر قرار گیرند، به دژ محکمی تبدیل می‏شوند که جز عشق نامی ندارد و صاحبش میزبان معشوقی به نام خدا که خالق هستی است، خواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: «قلب حرم خدا است. در حرم خدا غیر خدا را ساکن نکنید».

پس قلب مأمن و مأوای عشق است که نباید در آن حرامی وارد شود. حرامی در این تفسیر گناه است، آن هم نه گناه عبوری که انسان به دلیل نسیان وجایز الخطا بودن، آن را انجام می‏دهد، بلکه گناهی که برای سکونت آمده است.

پس عشق خیال نیست، آتشی است که در دل شعله‌ور می‏گردد، تا چیزی محبوب و معشوق انسان شود. وقتی چیزی محبوب می‏شود که از تمام حصارهای غیر پرستی (دنیا و متعلقات آن) بیرون آید تا جمال محبوبش مکشوف شود. دل جای دو محبوب نیست، نمی‏توان هم خدا را دوست داشت و هم خرما را !

انسان وقتی می‏تواند عاشق خدا شود که از حصار خودپرستی و دنیاپرستی بیرون آید، جاذبه‏های دنیا آن قدر زیاد است که گاهی از حد شمارش خارج می‏شود، ولی همة آنها به یک حصار بسته است و آن چیزی جز تعلق نیست و اگر این جذبه فروکش کرد، جذبه اصلی نمایان می‏شود.

 

انتهای پیام

 

www.shafaqna.com/persian

موضوعات: عرفان
 [ 05:43:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  5روش موثر ...

 

 

5 راه ساده برای کاهش وزن

 

در ادامه مطلب 5 ساده و آسان را که به شما کمک می کند در رژیم غذاییتان برای کاهش وزن و لاغری موفق تر باشید را می گوییم.

 

 

آب بنوشید

 

یکی از تکنیکهای ساده برای لاغری سریع نوشیدن آب است. خود را به نوشیدن آب عادت دهید. نوشیدن آب نه تنها به سلامتی بدن کمک می کند، بلکه برای لاغری و کاهش وزن نیز مؤثر است.

 

 

سوپ بخورید

قبل از شروع وعده غذای اصلی یک کاسه سوپ سبزیجات بخورید. این سوپ کم چرب دارای مقدار قابل توجهی فبیرهای بدون کالری است که کمک می کند شما کمتر غذا بخورید و در نتیجه سریع تر لاغر شوید.

 

 

گیاهخوارتر شوید

یکی دیگر از تکنیکهای موثر در لاغری سریع جایگزین کردن سبریجات به جای غذاها با منشا حیوانی است. اگر می خواهید لاغر و خوش اندام ابشید مصرف سبزیجات و میوه را کم کم شروع کنید.

 

 

ورزش کنید

ورزش نتنها به کاهش وزن و لاغر شدنتان کمک می کند، بلکه سبب می شود ماهیچه های شما تقویت شوند و پس از کاهش وزن بدنی خوش فرم داشته باشید

 

 

5 وعده غذا بخورید

 

اضافه کردن وعده های غذایی از 3 به 5 وعده باعث بالا رفتن سوخت و ساز بدن می شود. یکی از بهترین روش های لاغری سریع افزایش وعده های غذایی و جویدن طولانی غذا است.

موضوعات: 5راه برای کاهش وزن
[سه شنبه 1393-09-18] [ 11:53:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چگونه لاغر شویم ...

چگونه غذا بخورم تا لاغر شوم؟

 

شما می توانید هر وقت که میل داشتید غذا بخورید. اکثر افراد تصور می کنند که اگر شامشان را در هنگام شب بخورند، کالری آن مستقیماً در بدنشان تبدیل به چربی خواهد شد.

 

طبق یک تحقیق جدید، هیچ جای نگرانی نیست. محققان دریافته اند، افرادی که بیش از 52 درصد از کالری های مصرفیشان را بعد از ساعت 5 عصر مصرف می کنند، در مقایسه با افرادی که بیشتر کالری های مصرفیشان را در طول روز مصرف می کنند، چربی بیشتری به دست نمی آورند. مهم مقدار کالری هایی است که در روز مصرف می کنید نه ساعت مصرف این کالری ها.

 

 

 

حال سوال این است که چه مقدار کالری روزانه باید مصرف کنیم تا چاق نشویم؟

 

این سوال یک فرمول خیلی ساده دارد:

 

1- ورزنتان را به پوند (هر پوند= 453 گرم) در 2/2 تقسیم کنید.

 

2- آن را در 24 ضرب کنید. (این مقدار کالری است که برای زنده ماندن باید استفاده کنید).

 

3- با ضرب عددی که شماره ی 2 به دست آورده اید در 1.6 می توانید میزان کالری مورد نیاز برای فعالیت روزانه و زنده ماندن خود را به دست آورید. این  مقدار کالری است که باید روزانه مصرف کنید و چاق هم نخواهید شد. برای کاهش وزن، باید میزان کالری هایی که می سوزانید از مقدار کالری هایی که مصرف می کنید کمتر باشد، حال چه با ورزش کردن باشد چه با کمتر خوردن.

 

موضوعات: تغذیه و وزن
 [ 11:44:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شفاعت وصلوات ...

شفاعت از برکات صلوات بر پیامبر

 

تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۱

 

حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد:

 

وهابی‌هایی که امروز به راحتی کودکان و مردم را می‌کشند، نماز می‌خوانند، ولی نماز دوست نیستند، اگر کسی عاشق خدا باشد زن‌ها و بچه‌ها را نمی‌کشد.

 

عقیق:حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد در جمع کارمندان مرکز خدمات حوزه‌های علمیه با اشاره به برکات صلوات بر پیامبر(ص) اظهار کرد: پیامبر(ص) می‌فرمایند که شفاعت من واجب می‌شود بر گنهکارانی که هر روز و هر شب صلوات بر پیامبر(ص) و آل پیامبر(ص) می‌فرستند.

وی بیان کرد: سلام دعای کوتاه و موقت و صلوات دعای دائم است و اگر کسی که صلوات بفرستد پیامبر(ص) شفاعت او را خواهد کرد.

این خطیب حوزوی  تصریح کرد: امام سجاد(ع) در دعای خود می‌فرماید خدایا من را از خواب غفلت با یاد خودت بیدار کن، خدایا در این چند روز دنیا به طاعت و بندگی خودت مشغول کن، خدایا راهی به محبت خودت در دل من باز کن که اگر به محبت تو برسم تمام خیر دنیا و آخرت من کامل می‌شود.

وی با بیان اینکه اگر کسی در این دنیا به محبت خدا و اولیا خدا رسید رستگار می‌شود گفت: راه کمال این است که از خدا کمک بخواهیم و مهر دنیا در ما حاکم نشود.

حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد ادامه داد: تمام عالم، جلوه‌ای از خداوند است و ما می‌توانیم صدای خدا را از همه چیز بشنویم ،ولی لازمه آن این است که گیرنده انسان قوی باشد و از همه چیز عبرت بگیرد.

وی با بیان این که کسی که عاشق واقعی باشد در راه عشقش جان و مال خود را می‌دهد گفت: کسانی که می‌گویند من عاشق اهل‌بیت(ع) هستم باید ببیند که چند قدم برای اهل‌بیت(ع) برداشته‌ است.

این خطیب حوزوی با اشاره به اینکه اگر در گردونه محبت خدا یا دوستان خدا قرار گرفتیم، رستگار می‌شویم عنوان کرد: همه کسانی که به کربلا برای جنگ با امام حسین(ع) رفتند نماز می‌خواندند و در راه خدا جهاد می‌کردند، ولی محبت در دل خود نداشتند، آن‌ها اسلام داشتند، ولی عشق نداشتند، آن‌ها نمازخوان بودند ولی نماز را دوست نداشتند.

وی ابراز داشت: وهابی‌هایی که امروز به راحتی کودکان و مردم را می‌کشتند نماز می‌خوانند، ولی «نماز دوست» نیستند، اگر کسی عاشق خدا باشد زن‌ها و بچه‌ها را نمی‌کشد.

حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد مطرح کرد: امام باقر (ع) می‌فرماید دین، یعنی محبت و مهرورزی با خدا و مهرورزی با بندگان خدا و اگر در دین محبت خدا نباشد آن دین نیست.

وی با بیان اینکه معرفت بدون محبت آدم را نجات نمی‌دهد گفت: معاویه، عمر و عاص، امام علی(ع) را می‌شناختند و نسبت به او معرفت داشتند و می‌دانستند چه شخصیت بزرگی است، ولی نسبت به او محبت نداشتند.

سخنران مراسم با اشاره به اینکه بسیاری از مواقع منطق و استدلال انسان را مجاب می‌کند، ولی نجات نمی‌دهد بیان کرد: پزشکی که نسبت به مضرات سیگار آگاهی دارد، ولی سیگار می‌کشد به این دلیل است که به آن وابسته است ولی باز سیگار می‌کشد.

وی با اشاره به این که دلیل و برهان، آدم را مجاب می‌کند، ولی این محبت است که انسان را جذب می‌کند گفت: زلیخا زمانی که به محبت خدا رسید همه زیبایی‌های دنیا در برابر او کمرنگ شد.

 

منبع:حوزه

211008

 

برچسب ها: برکات ، صلوات ، پیامبر ، شفاعت ، وهابی ها

 

موضوعات: اربعین
 [ 11:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نجوا با محبوب ...

باید مجالسی تشکیل دهیم و با رفقا و اصدقاء بنشینیم و مذاکره کنیم که به چه راهی می‌شود به آن حضرت رسید و با آن حضرت رابطه داشت. . .

 

سخن مردان خدا و عارفان الهی همواره پر از درّ و گوهرهایی است که شناخت آنها می‌تواند در زندگانی دنیا و آخرت ما کارساز و راه گشا باشد. دقت در کلام این بزرگان می‌تواند راه را برای ما کوتاه‌تر کرده و یک شبه ما را به اندازه‌ی سال های سال تجربه‌ و کوشش، به پیش ببرد.

 

آیت الله بهجت، اسوه‌ی عارفان و مرد یگانه‌ی دوران در کلام گهربار خویش بسیار از این نکته‌های ناب را به یادگار گذاشتند و بر ماست که با مطالعه‌ی آن به روح و جان خویش سر و سامانی ببخشیم. ایشان دین شناس و فقیه و عارفی یگانه بودند و در عین حال می‌توانیم ایشان را امام زمان شناسی یگانه نیز بدانیم. لذا در این مختصر به بررسی کلامی چند از ایشان پیرامون اتخاذ موضع در قبال امام عصر(عج) می‌پردازیم.

 

تفکر آیت الله بهجت درمورد وظایف ما در قبال امام زمان(عج) تفکری جالب و درخور توجه است. ایشان به ارتباط ما با امام زمان(عج) به عنوان یک فعالیت پویا و مستمر و جدی می‌نگرند. به طور کلی می‌توانیم نگرش به موضوعات مذهبی را به دو بخش تقسیم کنیم. بخش اول نگرش ایستا و ثابت است. در این نگرش ما هرساله مراسم های مذهبی تقویمی داریم که مطابق با آنها به وظایفی عمل می‌کنیم. این رفتار ما سوای از امور خارجی و حقایق و واقعیات به صورت یک امر متداول و عادی مطرح می‌باشد و همه به آن عادت داریم. رفتار دیگر رفتار فعال و پویا است. در این نگرش، امور دینی اموری جدی و پویا تلقی می‌شوند و در زمره مهمترین افکار و برنامه های ما تبدیل می‌شوند. خود به خود نقل محافلمان می‌شود و مدام در پی یافتن راهی برای حل پیچیدگی ها و مشکلات آن می‌شویم.

 

نگاه آیت الله بهجت به مسئله‌ی امام زمان(عج) را می‌توان از دسته ی دوم شمرد. آیت الله بهجت معتقد بودند:

 

“یکی از امور مهم بلکه از اهم امور این است که بدانیم چه کار کنیم تا مثل کسانی از علما و متشرعه و صلحای تابع علما باشیم که فرج شخصی و ارتباط خاص با حضرت ولی عصر(عج) داشته اند و محتاج نبوده اند که در امور خودشان یا غیرخودشان فی الجمله عدل عمومی را خواستار باشند."(1)

 

ایشان تفکر ارتباط را نه به عنوان امری دست نیافتنی و غیرواقعی و دور از دسترس بلکه به عنوان مهمترین چالش فکری ما مطرح می‌کنند.

 

توصیه ایشان این است که همواره به فکر باشیم که چگونه با حضرت ارتباط برقرار کنیم و چگونه بتوانیم امور متداول و مشکلات دینی خود را مستقیما از طریق ایشان حل کنیم. این پویایی، امید و اعتماد به نفس حقیقتا نگاهی متفاوت به امام زمان(عج) است.

 

این نگرش، امام زمان(عج) را از موضوعی برای نشستن و گریه کردن و در نهایت طلب حاجات و آرزوها به موضوعی پویا تبدیل می‌کند که باید تلاشی مستمر برای رسیدن به آن داشته باشیم. ممکن است این تلاش ما به کندی و سردی بگراید. بند بعدی فرمایش ایشان راه را بر این مشکلات می‌بندد.

 

“باید مجالسی تشکیل دهیم و با رفقا و اصدقاء بنشینیم و مذاکره کنیم که به چه راهی می‌شود به آن حضرت رسید و با آن حضرت رابطه داشت."(2)

 

آنچه از این عبارت می‌توان فهمید این است که باید امام زمان و ارتباط با او چالش اصلی ما باشد. آنچنان که نقل مباحث مجالس ما به جای مسائل سیاسی و دیگر مسائل به تفکر و تبادل نظر پیرامون چگونگی ارتباط با حضرت تعلق بگیرد.

 

علت این امر، این است که حقیقت عالم و تمام امورات زندگی ما از جانب ایشان اداره می‌شود.

 

“هر فیضی که به ما می‌رسد چه خصوصی و چه عمومی و چه داخلی و چه خارجی و چه جسمانی و چه روحانی فقط از ناحیه همان یک فیض است و توجه به ائمه(علیهم السلام) نیز به او راجع می‌شود."(3)

 

لذا باید منبع فیض و یگانه سبب متصل بین زمین و آسمان و یگانه حقیقت عالم خلقت، موضوع اصلی تفکرات و کوشش‌های ما باشد، باشد که از یاران و دوست داران ایشان شناخته شویم.

 

 

(مطلب از سايت هيئت ثارالله)

 

موضوعات: نیاز
 [ 11:11:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تفسیر آیه64 سوره نور ...

(آيه 64)- اين آيه كه آخرين آيه سوره نور است اشاره لطيف و پر معنايى است به مسأله مبدء و معاد كه انگيزه انجام همه فرمانهاى الهى است مى‏فرمايد:

 

«آگاه باشيد كه براى خداست آنچه در آسمانها و زمين است» (أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

 

خدايى كه علم و دانش او همه جهان را در بر مى‏گيرد و «مى‏داند آنچه را شما بر آن هستيد» (قَدْ يَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ) روش شما، اعمال شما، عقيده و نيت شما، همه براى او آشكار است.

 

و تمام اين امور بر صفحه علم او ثبت است «و آن روز كه انسانها به سوى او باز مى‏گردند آنها را از اعمالى كه انجام داده‏اند آگاه مى‏سازد» و نتيجه آن را هر چه باشد به آنها مى‏دهد (وَ يَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا).                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏3، ص: 318

 

«و خدا به هر چيزى داناست» (وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ).

 

قابل توجه اين كه در اين آيه سه بار روى علم خدا نسبت به اعمال انسانها تكيه شده است و اين به خاطر آن است كه انسان هنگامى كه احساس كند، كسى بطور دائم مراقب اوست، و ذره‏اى از پنهان و آشكارش بر او مخفى نمى‏ماند اين اعتقاد و باور اثر تربيتى فوق‏العاده روى او مى‏گذارد و ضامن كنترل انسان در برابر انحرافات و گناهان است.

 

«پايان سوره نور»

موضوعات: تفسیر
 [ 10:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عرفان ...

موضوعات: اخلاق
[جمعه 1393-09-07] [ 11:40:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت